يكي از اهداف آموزش آمار و اشاعه فرهنگ آماري، شناخت صحيح نتايج آماري مي باشد، زيرا روشهاي آماري را مي توان به كارد تيزي تشبيه نمود كه اگر در جاي خود استفاده شوند بسيار مفيد بوده ولي استفاده نابجا باعث زيانهاي جبران ناپذيري مي گردد.
حتماً شنيده ايد كه مي گويند “ هر گفته اي را مي توان با آمار اثبات نمود” ، البته حقايق را مي توان با هر زباني تحريف نمود اما با زبان آمار به سادگي مي توان اين كار را انجام داد. به راستي دليل اين امر چيست؟
بيشتر مردم با اصول آماري و زبان آمار بيگانه مي باشند و لذا اگر مطلبي را بشنوند كه به وسيله اعداد و ارقام پشتيباني مي شود، به سادگي آن را مي پذيرند، مخصوصاً اگر آن مطلب توسط منبعي علمي منتشر شود، به مصداق ضرب المثلي كه مي گويد « در شهر نابينايان مرد يك چشم پادشاه است».
بسياري از افراد عمداً يا سهواً داده هايي را به كار مي برند تا آنچه را كه اعتقاد دارند ارائه دهند و به اين دليل بخشي از داده ها را بكار برده و يا داده هاي معيني را از ديدگاه خاصي بيان مي دارند.
متاسفانه بر خلاف بسياري از مشاغل مانند پزشكي، حقوق و... كه براي كار كردن بايستي مجوز داشت، هر كسي مي تواند خود را آمارشناس معرفي نموده و تجزيه و تحليل هاي آماري ارائه دهد كه نتيجه بسياري از اينگونه تحليل ها سوء استفاده از آمار است.
در هر حال آمار دروغ نمي گويد، مردم هستند كه بوسيله آمار دروغ مي گويند.
براي تشخيص واقعيت از خلاف آن بايستي به سلاح علم آمار مجهز شويم.
براي مطالعه مثالهايي از « چگونه با آمار دروغ مي گويند» به كتابي با همين نام مراجعه كنيد